شکلی است بر فلک بصورت مردی که بر پای چپ خود ایستاده و پای راست برداشته و دست راست بر سر نهاده و بدست چپ سر دیو خونچکان به موی سر گرفته. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به حامل رأس الغول شود
شکلی است بر فلک بصورت مردی که بر پای چپ خود ایستاده و پای راست برداشته و دست راست بر سر نهاده و بدست چپ سر دیو خونچکان به موی سر گرفته. (غیاث اللغات) (آنندراج). رجوع به حامل رأس الغول شود
سرخ موی. دارای موی سرخ. آدمی یا چهارپایی که مویش سرخ بود. - اشتر سرخ موی، اشتری که موی سرخ داشته باشد و این نوع شتر گرانبهاست: هزار اشتر مادۀ سرخ موی بنه برنهادند با رنگ و بوی. فردوسی. بصد کاروان اشتر سرخ موی همه هیزم آورد پرخاشجوی. فردوسی. ابوجهل گفت هرکه او را بکشد صد شتر سرخ مو و صد مثقال مشک بدو دهم. (قصص الانبیاء ص 218). سرخ مویانی چو من بی می همه سرمست راه برهم افتاده چو میگون لعل جانان دیده اند. خاقانی
سرخ موی. دارای موی سرخ. آدمی یا چهارپایی که مویش سرخ بود. - اشتر سرخ موی، اشتری که موی سرخ داشته باشد و این نوع شتر گرانبهاست: هزار اشتر مادۀ سرخ موی بنه برنهادند با رنگ و بوی. فردوسی. بصد کاروان اشتر سرخ موی همه هیزم آورد پرخاشجوی. فردوسی. ابوجهل گفت هرکه او را بکشد صد شتر سرخ مو و صد مثقال مشک بدو دهم. (قصص الانبیاء ص 218). سرخ مویانی چو من بی می همه سرمست راه برهم افتاده چو میگون لعل جانان دیده اند. خاقانی